اولین عید فطر آریای مامان
اولین عید فطر آریای مامان سلام همه ی وجودم...
دیروز عید فطر بود و این اولین عید فطری بود که تو در کنار ما هستی...
خدایا شکرت که فرشتم و به ما هدیه دادی ..خدایا شکرت به خاطر اینکه هست...اینکه سالمه....اینکه میخنده...بازی میکنه ....نفس میکشه...و ما با نفسهای اون زندگی میکنیم...مامان جون واقعا نمیدونم تا وقتی نداشتمت چه جوری زندگی میکردم...حالا یه سال هم نشده که اومدی پیشم ولی انگار صد ساله میشناسمت...تو دیگه حالا همه ی وجودم شدی...
عاشق بازی کردناتم وقتی همه ی اسباب بازیا تو خراب میکنی...وقتی کنترلو اسباببازیا تو میکوبی زمین تا باطریاش و ازش جدا کنی...عاشق وقتیم که میخوام بخوابونمت و تو همش میخندی و مامان و به خنده میندازی تا اینکه نخوابی ...اینجوری
عاشق اینم که باهام میای تو اشپز خونه و همه ی کابینتا رو خالی میکنی و ظرف ها رو به هم میکوبی.
عاشق حموم کردنتم که چقدر دوست داری اب بازی و ...عاشق اب خوردنتم که وقتی دیگه نمیخوای دستتو تا مچ میکنی توی لیوان اب و از ته دل میخندی...
عاشق غذا خوردنتم وقتی پوفشون میکنی بیرون و لبات و قفل میبندی مبادا که چیزی بخوری زورکی...
عاشق وقتیم که تو بدون من بیرونی و وقتی من و میبینی از خوشحالی و با خنده تند تند دودستی میزنی رو شونم و پشتم...
عاشق شی شی خوردنتم که یه جا بند نمیشی و یه قورت میخوری باز میری ..بعد دوباره با ذوق برمیگردی و دوباره یه قورت دیگه...
اره عزیزم مامان عاشق تو و همه ی کاراته ....
عید فطرت مبارک ..به امید روزی که بزرگ بشی و انشائالله بنده ی خوب خدا باشی و بعد از یه ماه روزه گرفتن دوباره با هم این عید عزیز و جشن بگیریم....
توی این عید عزیز برات سلامتی و عاقبت به خیری و خوشبختی و عمر زیاد و با عزت ارزو میکنم از اون خدایی که گفت دعای مادر در حق بچش همیشه مستجابه...الهی آمین
اینم آریای ناز مامان در آستانه ی 10 ماهگیش:
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
