اریا شوکولو 5 شنبه میاد پیشمون
سلام به همه ی خاله ها و عموهای مهربون و نی نی های خوشمل و کوشولو
بالاخره بعد از این همه انتظار من و بابایی تصمیم گرفتیم که بریم اریا جونو 5 شنبه با زبون یه کم خشن از تو رختخواب گرم و نرمش بکشیم بیرون و یه خورده بوسش کنیم...چون واقعا دیگه دلمون اب شده واسش
اریا جون عزیزم ما یک شنبه 1 ابان 90 باهمدیگه رفتیم و اخرین سونو تو انجام دادیم...و اقای دکتر سونو گفت که شما کاملا رسیده شدی و وقت بیرون اومدنتونه....وزن تخمینیت هم 3900 بود .که ما رو کلی متعجب کرد و اصلا یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم برای سزارین همین بود که شما که الان توپولی مامانی(معلومه که به حرف مامان گوش کردیو خوب غذا خوردی) طی زایمان طبیعی مشکلی برات پیش نیاد....هر چند دکتر گفت که تخمین هست و معمولا با وزن واقعی 400 یا 500 گرم تفاوت داره...حالا 5 شنبه معلوم میشه مامانی...
اریا جونم برای دیدنت دیگه دارم لحظه شماری میکنم حتی شبا تا صبح خوابتو میبینم عزیزم ... بابا جونی هم که دیگه داره از ذوق خفه میشه و حتی چون قرار بود شما دو شنبه بیای و نشد داشت با همه دعوا میکرد
عزیزم فقط از خدا میخوام که تو سالم باشی و تا اخر عمرت با بهترین هدیه خداوند یعنی سلامتی زندگی کنی ....و همیشه قبل از هر چیز یه انسان پاک و با وجدان باشی که به همه از بودنت خیر و نیکی برسه ...عزیزم همیشه اونقدر تلاش کن تا به هر چی که لایقشی برسی که تو لایق بهترینهایی.... و در اخر همیشه یه ایرانی واقعی باش...ایرانی یعنی هوش .نبوغ .پشتکار وغیرت...که متاسفانه الان خیلی ها گمش کردن و خالی از همش شدن...
عزیزم دوست دارم به اندازه ی همه ی ستاره های اسمون
پس تا 5 شنبه که یه عالمه فشارت بدم بوست کنم بای بای