بدون عنوان
سلام عشق نفسیم...
بالاخره امشب شد که بیام واسه اپ ...وروجک تقصیر خودته که مامان فرصت نمیکنه زودتر بیاد اپ کنه...
اخه چرا اینقدر شیطونییییییییی هاااااااااااااااا...
الان که لالا کردی فعلا ....ولی بعضی وقتا خیلی تو خواب بیدار میشی و گریه میکنی شبا...روزا هم که میخوابی تا یه صدای کوچیک میاد در جا بی مقدمه بلند میشی وایمیستی ...مثل ادمایی که یه عالمه کار دارن ولی خوابشون میبره...
یه سره هم بهم اویزون میشی و شی شی میخوای ...فکر میکردم هر چی بزرگ تر بشی وابستگیت کمتر میشه ولی مثل اینکه داری وابسته تر میشی ....
دیگه از کارات که هر چی بگم کم گفتم...شکوندن روزی یک لیوان و بشقاب که رو شاخشه ...من و بابا رو هم خر میکنی در حد تیم ملی ..هر وقت کارت گیر میکنه چشمک دوبله میزنی به همراه زبون درازی...
یا وقتی کار بدی میکنی و من دعوات میکنم میری تک تک اسباب بازیات و میاری یه ههههههههه عمیق و بلند میکشی و مثلا تعجب کردی بعد میگی چیییییییی بوووووده ...بعد اگه بازم محلت نزارم میری سراغ نافت...بلیزت و میکشی بالا و میگی ههههههههه چی بووووده و خنده های لوسی و الکی میکنی...
تا سرت یا بدنت هم به جایی میخوره سریع دست میگیری به سرت و با گریه بدون اشک میای تا بوسش کنم که خوب بشی...البته تو هم اگه زخمی بشیم بوس میکنی که البته بوست شفاست عزیز دلم...
امشب هم یعنی رو اخرین مولکول پات وایستاده بودی و قد بلندی میکردی که دستت به دستگیره در رسید...بعدش من و بابا یه عالمه بووووست کردیم...
مامان جون تو رو خدا اینقدر بابایی رو اذیت نکن ....طفلی از سر کار که میاد خونه ظهر و شبشم فرقی نمیکنه حتی نمیزاری لباسشو در بیاره یه سره بغلشی و بهش ادرس میدی..موقع غذا خوردن هم که بدتر فقط میخوای رو پای بابات بشینی و نمیزاری غذاش و بخوره...تاااااااااااااا خود شب که بخوابی...
امشب خونه مامانی منیژه رفته بودیم ....خونه مامانم همیشه مرتبه ...اینقدر به هم ریخته بودی و کثیف کرده بودی که به مامانم گفتم تا یه هفته کار داری دیگه حوصلت سر نمیره..
از تواناییات بگم که دیگه همه ی اعضای بدنت و میشناسی و حتی نافتو...بعد اینکه میدونی هر چیزی مال چیه ...مثلا دوشاخه برق مال پریزه...خودکار مال ورقه...پیچ و پیچگوشتی البته اسباب بازیشو میگم...گیره مو و کلیپس من مال سره که رو سر خودتو بابا هم امتحانشون میکنی...و...
من: ببعی میگه ...اریا بع بع ..من: دنبه داری ...اریا بع بع ..
راستی تصمیم گرفتم یه کمی درس خوندن و شروع کنم هم برای کنکور ارشد سال دیگه هم برای ازمون های استخدامی هر چند روزی یکساعت تا دو ساعت فکر نکنم بیشتر بتونم...من تلاشم و میکنم تا ببینیم چی پیش میاد...
واااااااااای داره صدات میاد من دیگه میرم ولی زودی میام با عسک جدید...
یه عالمه بووووووووووووووس به روی ماهت همه ی زندگی من...خیلی دوست دارم عزیزم واقعا دیدنت توی خونه با خنده های معصومانه و شادت هر روز بهم امید میده...همیشه برایم بمان...