آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

تولد مهرسا جون

سلام عسلی الان تو وبلاگ یکی از دوستای کوچولوت که مثل شما هنوز دنیا نیومده بود دیدم که مهرسا کوچولو واسه دنیا اومدن خیلی عجله داشته  و دیشب پاهای کوچولوشو به این دنیا گذاشته.ولی خدا رو شکر که سالمه. من و بابایی و اریا شوکولو تولد مهرسا جونو به مامان و بابای خوبش تبریک میگیم و امیدوارم که همیشه در کنار هم خوشحال و شاد و سلامت باشین                                                   &nbs...
22 شهريور 1390

35 هفتگی نفس مامان

سلام عزیز دل مامان.. حالت چطوره پسرم.عزیزم من این روزا خیلی نگرانم .میدونی اخه دلایل زیادی دارم .میخوای چندتاشو که به ذهنم میرسه برات بگم؟؟؟ راستش اتاقت هنوز اماده نیست .کاغذ دیواریش هنوز زده نشده.فقط سقفشو بابایی رنگ کرده ..تخت و کمدت هم هنوز نرسیده. اتاق منو بابایی هم که خیلی بلا استفاده شده چون بابایی تخت و جمع کرد تا وسایل شما توش جا بگیره و الان عملا یه پارکینگ.دیگه وقتی اینجوریه اصلا بقیه خونه رو نمیشه تمیز نگه داشت.و حالا خونه اندازه ی یه خونه تکونی دم عید کار داره البته بعد از اماده شدن اتاق شماکه زمانش هنوز مشخص نیست.عزیزم منم که این روزا اینقدر شکمم بزرگ شده که حتی نمیتونم جلوی پام و ببینم.هر کاری میخوام بکنم زود خسته میشم و...
21 شهريور 1390

34 هفتگی عشق مامان

شلام شووووووووووووووووووومبولی مامان عزیزم من دیروز رفتم سونو .واقای دکتر گفت که جیگر مامان هم حالش خوبه و هم خیلی بزرگ شده.وگفت که وزن گل پسر مامان ٢٠٧٠ گرمه  هوووووووووووووووووووورا هووووووووووووووووووووورا . .پسر مامان دیگه داره بزرگ میشه .الهی قربونت برم نی نی مامانی خوشکلم راستی عزیزم بابایی پریشب گهوارتو سرهم کرد .امیدوارم که دوسش داشته باشی .اینم عکسش... کم کم عکس بقیه وسایلتو هم میزارم عزیزم مامان شکموت دیروز هوس اش رشته کرده بود برای همینم امروز ناهار اش رشته داریم حالا میرم که به غذا سر بزنم .بووووووووووس بوووووووووووووووس بووووووووووس ...
14 شهريور 1390

جیگر مامان

سلام جیگر مامان .حالت چطوره پسرم. چندروزیه که ما مهمون داریم .مامان بزرگت(مامان بابا) اومده پیشمون چون عمه ریحانه اینا رفتن مسافرت و مامان بزرگ تو اپارتمان تنها بود.بابایی هم که حسابی سرش شلوغه تمام مدت تو اتاقته تا زودتر اتاقتو اماده کنه.کلی هم دیشب از بابا واتاق خالیت عکس گرفتم که همشو واست نگه میدارم. عزیزم منم همین روزا میرم سونو گرافی که ببینیم چقدر بزرگ و قوی شدی .مامان جون تو رو خدا زیاد غذا بخور تا بزرگ بشی .امروز ساعت ٥ صبح هم که شما بیدار شده بودی تو دل مامان فوتبال بازی میکردی .فکر کنم هنوز تو جو فوتبال دیشب ایران-اندونزی بودی که ایران ٣-٠ برد. الهی قربونت برم بابایی میگه حداقل واسه بچم یه توپ قورت بده حوصله ش سر نره. ا...
12 شهريور 1390

مسافرت

سلام پسریه مامان . امروز فکر کنم خیلی خوابت میاد چون مثل هرروز تو دل مامان تکون نمیخوری تا مامان خوشحال بشه.ولی خب همین که میدونم خوبی برای من بسه.اخه یه روز دیگه هم که صبح دیر تکون خوردی مامان نگران شد وبا بابایی رفتیم بیمارستان تا صدای ضربان قلب خوشگلتو بشنوم وخیالم راحت شه که خوبی مامانی. عزیزم امروز با مامان بزرگ و بابا بزرگ و خاله اتنا میریم مشهد تا برات سیسمونی بخریم.امیدوارم که سلیقه منو دوست داشته باشی.حالا بعدا همه ی عکساشو برات میذارم تا یادگاری بمونه. عزیزم دیشب افطار هم خونه عمه ریحانه دعوت بودیم که خیلی خوش گذشت.گل مامان تو یه پسر عمه داری که اسمش پارساست و همین طور یه دختر عمه به اسم دریا که جفتشون خیلی بامزن.پارسا ا...
9 شهريور 1390

شعر تابستانی

تعطيلات تابستونه دلم مي خواد بازي كنم اما نمي دونم چطور مادرمو راضي كنم تا توپمو بر مي دارم ميگه توي كوچه نرو مي خوام برم توي حياط ميگه توي باغچه نرو خبر نداره مامانم دلم مي خواد فرار كنم برم توي حياطمون زنبورا رو شكار كنم به دنبال پروانه ها به هر طرف سر بزنم خودم يه پروانه بشم توي هوا پر بزنم       ...
8 شهريور 1390

مامان مریض

سلام عسلم بالاخره دیشب بعد از حدود یه هفته برگشتیم خونه .توی این مدت هم حسابی دلمون واسه بابایی تنگ شده بود نه. بابایی هم خیلی دلش تنگیده بود واسه نی نی ش و یه هالمه بوسش کرد و گفت که چقدر بزرگ شدی . تو این مدت نسبتا طولانی رفتیم و سیسمونی قشنگت و خریدیم  که الان نمیتونم عکساشو بزارم به دو دلیل: 1_هنوز اتاقت اماده نیست چون قراره کاغذ دیواری بشه .پس هنوز نمیشه وسایلتو چید. 2_عزیزم من سرما خوردم وخیلی بیحالم وگرنه عکس اون کوچولوهاشو برات میزاشتم. ولی به زودی کم کم عکسارو اماده میکنم و میزارم. تو هم واسه مامانی دعا کن تا زود زود خوب بشه چون عزیزم مامان خیلی نگران که داروهایی که میخوره رو سلامتیه شما تاثیر بزاره. بوووووووو...
7 شهريور 1390

پسرم تولدت مبارک

    امروز جمعه 28 مرداد 90 ماهگرد هفت ماهگی شوووووووووومبولیه عزیزم از این که داریم به روزی که من و بابایی میتونیم تو رو ببینیم نزدیک میشیم واقعا واقعا خیییییییییییییلی خوشحالیم. اینم کیک تولدت البته عکسش .قووووووووول میدم وقتی دنیا اومدی جبران کنم یه کیک واقعیه خوشمل . عزیزم من و بابا عاشقانه دوست داریم .   تولدت مبارک ...
30 مرداد 1390

فزت برب الکعبه

به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي          طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن        به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم          سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي بشناختم خدا را چو شناختم  علي را               به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق       تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي نظري ز لطف و رحمت به من شکسته ...
29 مرداد 1390