آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

امروز 18 شهریور 91 و ده و نیم ماهگی نفس مامان

1391/6/19 0:36
نویسنده : مامان و بابا
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر جوجویی قلب

خوفی مامانیمتفکرنیشخند

الان که لالا کردی و خدا رو شکر حالتم خوبهفرشته

ماشالله عزیزم از شیطونیات هر چی بگم کم گفتمتعجبمخصوصا روزایی که با هم خونه ایم تا شب دیگه....

امشب بابا که اومد خونه اینجوری شد تا اشپزخونه رو دید سبزهمیشه سعی میکنم جمع کنم شلوغیات و ولی امشب داشتم کیک میپختم با اعمال شاقه واسه همین بعدش در بست در خدمتتون بودیم...

تازه ظرفای کیک رو هم که میشستم فقط از پام اویزون بودی و غر میزدی و پام و دندون میگرفتیابله

راستی این روزا بابا جونت رو هم خیلی دندون میگیری و هر دقیقه یک بار جیغش میره رو هوا طفلک مخصوصا صبحها که زودتر بیدار میشی با دندون میری صبح بخیر میگی....عججججججججججججججبمتفکر  نیشخند

الهی قربون دندونااااات عزیز دلمبغلمژه

اهااااااااااا داشتم از امروز بعد از ظهر میگفتم بعدش که کیک گذاشتیم تو فر رفتیم با هم تو اتاقت و من نمایش عروسکی انجام دادم ولی تو همش تو کارم دخالت میکردی و عروسکا رو تنبیه میکردی...

همینجوری وسطای بازی شامت رو هم دادم...

بعدش آریا جونم یه دور با همه مثل بابا و مامانی ااااا و خاله و ....الو کرد....بله الو کرد چون پسرم یه هفته ست که یاد گرفته الو کنه و از کنترل و لنگه کفش و برس به عنوان تلفن استفاده میکنه...البته خودش تلفن داره ولی بعضی وقتا عجله داره وقت نمیکنه بره برش دارهنیشخند

بعدش رفتیم دوباره تو پذیرایی و ماشین بازی کردیم و همه ی عروسکارو به ترتیب سوار ماشین کردیم و بردیم پیک نیکعینکشعر خوندم برات و تو دس دسی و نی نای کردی برامقلب

بعد کیک اماده و سرد شده بود جای دوستان خالی آریا جونم یک برش کیک زد بر بدن (نووووش جونت عزیزم که دوست داشتی)

بعد رفتیم پتو بازی و یه عالمه دالی کردیم به هم و تو کم کم خوابت گرفت شده بود ساعت 9.5 ..خمیازه

واسه همین بهت شیر دادم و خودت دیگه خوابت بردماچالهی فدات بشم که تو خواب مثل فرشته هایی چشمکو مامان خسته خیلی زود دلش برات تنگ میشه و دوست داره بیدارت کنه تا بازم براش شیطونی کنیبغل

بعدش که خوابیدی من اینجوری شدم اوه و بعدش بابا جونت هم اومد ...و باز مثل هر شب اومد یه هاااااااالمه بوست کرد و قربون صدقه ت رفت...اخی بابایی هر شب که میاد خونه تو خوابی جز شبایی که خونه نیستیم...

این بود از انشای تابستان خود را چگونه گذراندیدنیشخند

ااااااااااااااااخی یادش بخیر مدرسه ها هم داره کم کم باز میشه ...خیلی واقعا یادش به خیر ...دلم خیلی تنگ شده برای مدرسه رفتن...چقدر دلم گرفت ...گریهگریهمن میخوام برم مردسهگریهگریه...

راستی الهی قربونت برم شکلات من امروز کولاک کردی از بس بهم گفتی ما ما...ما ما...الهی فدات شم...

راستی این هفته نرفتیم مش ایشالله هفته دیگه میریم...

دیشب هم مامانی (بابا)که تازه از بجنورد اومده بودن یک هواپیما ی خوشمل به عنوان سوغاتی بهت هدیه دادن..دستشون درد نکنه..ایشالله تو پست بعدی عکسش و با عکس کفشات میزارم....

خیلی دوست دارم مامانی من ...عشقمی....فعلا بااااااااااایبای بای

این گل همیشه خندان مامانه...الهی مامان قربون خنده هات...

چ

آریا در حال دس دسی هیجانی...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

خاله ی کوثر
19 شهریور 91 0:43
سلام کوثر طلا کاندید نی نی حجاب شده ممنون میشم اگه تا روز دوشنبه به لینک زیر برو به عکس شماره 8 یعنی به کوثر رای بده
http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php



چشم ....رای میدهیم
مامان اریا و پریا
19 شهریور 91 10:24
سلام آریا جونو ببوسید واقعا امان از بچه داری که پوست آدمو قلفتی می کنه


اره واقعا...ولی شیرینه...
مامان ارمیا
19 شهریور 91 10:26
ایشالله آریا جان همیشه سلامت باشه و روز به روز نانازتر بشه.
مامان طلا
19 شهریور 91 13:35
انشای قشنگی بود نمره ات بیسته
مامان طلا
19 شهریور 91 13:36
عزیز دلمی آریا جونی با اوون خنده هات
آرسام و مامان مهرناز
19 شهریور 91 23:10
الهییییییییییییییییی
خوشگل خوش خنده با اون دس دسی کردنت
مامان گفتنشم مبارک عزیزم چه لذتی داره ها



مرسی عزیزم خیلی مهربونی...
مامان ساینا
20 شهریور 91 10:58
ماشاله چه پسملی شیرینی. خدا حفظش کنه. خیلی نازه.
مامان کیان
20 شهریور 91 18:06
ای جااااااااااانم فدای اون هیجانت بشم عزییییزم
مامان محدثه
21 شهریور 91 11:35
آخی عزیزم چقدر ناز میخندی
محيا كوچولو
23 شهریور 91 15:07
آخي چقدر آريا كوچولو بامزه و شيرين شده همه رو دندون بگير تا يادشون بمونه شيرينكاريهاتو
مامی ندا
23 شهریور 91 21:48
سلام عزیزم ای جونم قربونش برم منننننننننننن راستی میگم بچه همه تو این سن مثل هم هستن کارهاشون و شیطنت هاشون وقتی پستت ر میخوندم دقیقا یاد کارهای نیکان میوفتادم 10 نیم ماهگی پسملی مبارکککککک چ دستی هم میزنه ببوسشششششششششش
مامان عسل
29 شهریور 91 18:02
هزار ماشالا به اين گل پسر الهي دس دسي کردن هيجانيشو