اولین سرماخوردگی اریا
سلام عزیز دلم
مامان جون الهی بمیرم برای مریضیات .از دیشب که خوابیدی همش تو خواب چند بار گریه کردی ...صبحشم که شیرت دادم دیدم بینی ت گرفته و سخت نفس میکشی ولی امیدوار بودم که چیز مهمی نباشه...
ولی پیش مامانی که بودی بهانه میگرفتی و بیحال بودی ...یه کم تب هم داشتی..واسه همین مامانی و بابا بردنت دکتر ...من که سر کار بودم گلم ولی دلم برات پر میکشید..
از بعدازظهرم بیحالی و حوصله نداری و تا میزارمت زمین گریه سوزناک میکنی
وای من دیگه طاقت ندارم تو رو خدا زودتر خوب شوووووو...
خدا جونم اریامو زودتر خوب کن ...خوااهش میکنم...
عکاسی و واکسن فعلا کنسله تا بعد که بهتر شی...
راستی امشب برات سوپ درست کردم ولی چون دوست نداشتی ابشو ریختم تو شیشه و تو خواب بهت دادم ...اگه تو مارموکی من مامانتم....
فردا هم زودتر از سرکار میام که پیشت باشم عزیزم.دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی