آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

امروز 2 اسفند 90

1390/12/2 1:04
نویسنده : مامان و بابا
267 بازدید
اشتراک گذاری

سلام موشموشکی منقلب

الان ساعت ١ شب دوشنبه که نه دیگه رفتیم تو سه شنبه ٢ اسفند هست..تو از ساعت ١١ لالا کردی ولی دو بار تو خواب با گریه جیغیدیگریه که بهت گریپ میکسچر دادم و دمر خوابوندمت که دیگه الان اروم شدی و خوابیدی...خمیازه

عزیزم تو این روزا خیلی شیرین تر و شیطون شدی چشمکو رو زمین که هستی همش میخوای بغلتی و وقتی هم که تو بغل من و بابایی یه لحظه اروم نداری و همش وول میخوری.چند بار هم شده که غلت زدی و صورتت رو زمین کشیده شده و بعدش گریه کردی....مژهمامانی من من و بابا عاشق شیطونیاتیمماچماچ

از الان نگران شنبه هستم چون میخوام ببرمت واسه واکسن ٤ ماهگیت..عزیزم اگه مجبور نبودم نمیزاشتم واکسنت بزنن...الهی بمیرم برای گریه های بی حالی بعدش عزیز دلم...ناراحت

هفته ای که گذشت خیلی برای من غم انگیز بود چون یاسمن دختر ٨ ساله ی یکی ازدوستام که با مامانش از خیابون رد میشدن با یه موتوری تصادف میکنن و یاسمن فوت میشه...و مامانش هم پاش خورد میشه که میبرنش بیماستان ..خلاصه بساط عمل و بستری..الهی بمیرم براش دخترش و دفن میکنن و تا روز سومش بهش چیزی نمیگن به خاطر شرایطش ...دیگه بقیش رو هم که میدونی..بعدشم میگن که دیگه ....حالا دلش خیلی تنگ شده برای یاسمنش..................................................................

فقط امیدوارم که خدا به همه ی مامانایی که پاره تنشون و از دست دادن صبر بده ..و از همه مهمتر همه ی بچه ها رو برای همیشه پیش مامان باباهاشون سالم نگه داره...الهی امین خنثی

خب دیگه پسرم منم میام پیشت الان که با هم لالا کنیم ...خمیازه

مامان جونی خیلی خیلی دوست دارمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامی مائده
3 اسفند 90 23:25
وای خیلی ناراحت شدم