آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

دلتنگی

سالم عسل مامان عزیزم بابا چون کار داشت امروز رفت مشهد و احتمالا تا شب بر میگرده.ولی هنوز که یه ساعتم نشده دلمون خیلی برای بابایی تنگ شده نه !!!! بابایی زود کارتو انجام بده و برگرد چون من و نی نی دلمون تنگ شده ولی من و تو هم تنها نیستیم چون مامانی و بابایی و دایی ارمین و دایی امیر افطار میان پیشمون وباید بریم واسشون غذاهای خوشمزه درست کنیم. اقا پسر شما هم خیلی قوی شدی ها چون الان که دارم تایپ میکنم شکم مامان میره تا اتاق خواب و بر میگرده الهی قربونت برم عاشقتم مامانی ...
25 مرداد 1390

نصیحت پدرانه

      سلام  پسرم یه داستان قشنگ خوندم . با خودم گفتم چقدر خوبه تو هم بعدا بخونی . هر چند میدونم تو  هیچوقت مثل پسرک  تو قصه نمیشی . روزی روزگاری درختی بود …. و پسر کوچولویی را دوست می داشت . پسرک هر روز می آمد برگ هایش را جمع می کرد از آن ها تاج می ساخت و شاه جنگل می شد . از تنه اش بالا می رفت از شاخه هایش آویزان می شد و تاب می خورد و سیب می خورد با هم قایم باشک بازی می کردند . پسرک هر وقت خسته می شد زیر سایه اش می خوابید . او درخت را خیلی دوست می داشت خیلی زیاد و در خت خوشحال ب...
24 مرداد 1390

نصیحت مادرانه

سلام گل مامان حالت چطوره عسلم.امروز جمعه ست و ما افطار خونه مامان بزرگ(بابا) دعوتیم .از صبح هم که شما مامانیو بیدارکردی دارم فیسبوک گردی میکنم.یه مطلب خوب دیدم که خیلی به درد الانت نمیخوره ولی بعدا که بزرگ شدی مفیده: 1. با احمق بحث نکن و بگذار در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند 2. با وقیح جدل نکن چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحت را تباه می کند 3. از حسود دوری کن چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنی باز هم از تو بیزار خواهد بود 4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق نداری ترجیح بده بوس   ...
21 مرداد 1390

مادر

کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟” خداوند پاسخ داد: “از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.” اما کودک هنوز مطمئن نبود که می‌خواهد برود یا نه: “اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.”… خداوند لبخند زد: “فرشته تو برایت آواز می‌خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواه...
21 مرداد 1390

روزهای سخت نگرانی

هفته پیش یک شنبه که رفتم برای چکاپ ماهانه خودم به دکتر گفتم که یه سونو برام بنویسه.دکتر گفت نیازی نیست ولی اگه میخوای اشکال نداره.منم شنبه یعنی پریروز رفتم سونو خداشکر حال بچم خوب بود ولی دکتر سونو گفت که مایع کیسه اب بچه کم شده و گفت که حتما رسیدگی کنم.منم خیلی نگران شدم و اصلا نفهمیدم چجوری تا مطب رفتم .خدارو شکر زود نوبتم شدو رفتم تو.دکتر گفت که زیاد نگران نباشم و 4 تا سرم داد که روزی یکی بزنم و مایعات استفاده کنم وبعد یه هفته برم سونو.حالا تا امروز دو تا از سرمارو زدم.هر کدومش 4 ساعت طول میکشه.دیگه الان همش منتظر شنبم که برم سونو و دکتر بگه شومبولیم حالش خوبه.واقعا این هفته پر از نگرانیه.....راستی سفرم که کلا قبل از این ماجراها کنسل شده ...
18 مرداد 1390

رمضان مبارک

سلام پسر گلم.امروز اولین روز از ماه رمضانه.گر چه من نمیتونم روزه بگیرم ولی خدا رو شکر میکنم که این اولین رمضانیه که با هم پشت سر میزاریم. عزیزم ازت میخوام از تو بهشت واسه سلامتیه بابا هم خیلی دعا کنی چون با اینکه روزه میگیره ولی بازم داره واسه راحتیه ما خیلی کار میکنه. پسرم خیلی غذا بخور تا زود زود قوی و بزرگ بشی.     عسلم مامان و بابا عاشقتن و خیلی منتظر دیدنت. ...
11 مرداد 1390

بابایی دوست داریم

سلام پیشی جون.امروز جمعه ست .بابایی تو اتاق خوابیده .منم خواب بودم ولی یهووووو یه عدد موش تو دل مامانی شروع کرد به بالا و پایین پریدن و مامانیو بیدار کرد. پسرم مامان عاشقته بوس به صورت ماهت و دست و پای کوچولوت راستی از بابایی هم به خاطر این پست زیبا و پر از احساس تشکر میکنم و باید بگم وقتی خوندم چشام پر از اشک شد از این همه مهربونی. علیرضا عزیزم هر چی نوشتی همه از خوبیه خودته و من و نی نی خیلی خوشحالیم از اینکه تو رو داریم و همیشه به وجودت افتخار میکنیم. بابایی دوست داریم راستی تو این هفته هم 2 یا 3 شنبه میریم خرید واسه شومبولی. ...
7 مرداد 1390

نکاتی در مورد روزهای آخر بارداری

روزهای آخر بارداری، روزهای حساسی است و هرگونه سهل‌ انگاری می ‌تواند جان کودک و مادر را به خطر بیندازد. البته راهکارهایی هم وجود دارد که خانم‌ های باردار به کمک آن ها می ‌توانند از بروز مشکلات دوران بارداری پیشگیری کنند و زایمان راحتی داشته باشند. دراین ‌باره با دکتر آزیتا صفارزاده، جراح و متخصص بیماری ‌های زنان و زایمان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، گفت‌ وگویی کرده ‌ایم تا با این اقدامات بیشتر آشنا شویم. خواندن این مطلب را به همه خانم‌های باردار توصیه می ‌کنم. خانم دکتر! آیا این درست است که بگوییم روزهای آخر بارداری، دوران مهمی برای کودک و مادر محسوب می ‌شود؟ بله؛ ...
7 مرداد 1390

دلنوشته های بابایی .

سلام . پسرم منم بابایی . مامانت الان خیلی وقته که خوابیده . ازم خواست یه چند خطی واست بنویسم . عزیز دلم  شاید باوش  سخته ولی این روزا رو  به امید   اینکه زودتر ببینمت شب میکنم ... آخه دلخوشی بابا تو این دنیا فقط مامانت و  تویی . شبا وقتی خوابه  نیگاش میکنم و برای سلامتی هر دوتون دعا میکنم . جالبه بدونی هر وقت یه تکون کوچولو میخوری و مامانت احساسش میکنه اونقدر قربون صدقت میره که من حسودیم میشه . پسر گلم بابا  تو یه سالگی  پدرشو از دست داده و  تصمیم داره هر چی توان داره برای خوشبختی تو ومامانت  انجام بده که یه وقت خدای نکرده احساس هیچ کمبودی توی زندگیتون نکنین . هر چند تا همی...
5 مرداد 1390