آریا آریا ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دردانه مامان و بابا

روز اول مهد

1393/3/11 2:08
نویسنده : مامان و بابا
848 بازدید
اشتراک گذاری

امروز با پسری رفتیم و یه مهد خوب پیدا کردیم...

از در که وارد میشدی یه حیاط بزرگ و دلباز داشت با کلی تاب و سرسره ...بعد بدنبال مدیریت رفتیم طبقه بالا.

تو راه همه ی پرسنل بعد از سلام و احوالپرسی با رویی خندان و گشاده اتاق مدیریت و نشون دادن...

بعد وارد شدیم و مدیر مهد که واقعا خیلی مهربون و دلسوز و اگاه به نظر میرسید کلی توضیح داد برامون و راهنمایی کرد...

منم بعد از اون خاطره ای بدی که داشتم انگار به بهشت وارد شده بودم و فرم ثبت نام و پر کردم ...

بعد با مربی اریا اشنا شدم که همه بهش تکتم جون میگفتن.چهره ی مهربون و صبوری داشت و سعی کرد با اریا صمیمی بشه ..دیگه اونا با هم رفتن تو اتاق و مشغول بازی شدن .مربی هم که دید اریا حواسش تقریبا از من پرت شده گفت که شما برین و چون امروز روز اول یه ساعت دیگه بیاین دنبالش ...

من رفتم ولی حس بدی داشتم ...همش نگران نفسم بودم که برگرده ببینه من نیستم چیکار میکنه..

البته از قبل بهش گفته بودم که کار دارم و باید برم سرکار ولی زود برمیگردم دنبالت...ولی بچم همش میگفت نه تو هم بیا.

خلاصه یکساعت تموم شد و من به سمت مهد پرواز کردم...دیدم اریا بغل مربیش نشسته گریه نمیکرد ولی معلوم بود که گریه کرده.تا منو دید بغضش ترکید و پرید تو بغلم..و هم گریه میکرد هم میخندید..

دیگه تا اومدیم تو ماشین بهش میگفتم دیدی گفتم زود میام دنبالت؟بچم میگفت اره دیدم زود اومدی..

بابایی هم امشب براش جایزه گرفته و قراره فردا فرشته مهربون جایزشو بده به مربیش تا به اریا بده...حالا وقتی میگم اریا دوست داری بری مهد ؟میگه اره ..ولی میگه مامان زود میای دنبالم ؟من دنبالت میگردمگریه

عزیز مامان دلم و کباب میکنی با این همه فهمیده بودن و دانایی..کاش یه کم بچه لوس و ننر و لجبازی بودی ...

من واقعا بهت افتخار میکنم به خاطر داشتنتمحبت

حالا فردا اریا جون با مامان میره مهد و بعد دوساعت بابایی میره دنبالش ..تازه جایزه هم در انتظارشه ....

امیدوارم که زودتر این مرحله رو پشت سر بزاریم و تو هم به مهد علاقه مند بشی تا منم یه کم خیالم راحت بشه...

دوست دارم عزیزم ..نفسمبغل

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مینا
17 خرداد 93 16:56
ای جااااااااااااااااان گل پسری میخواد بره مهد؟؟؟؟ مامانی زود بیا بگو چطور بود
مامان سهند و سپهر
18 خرداد 93 7:53
سلام هستم خانم گل خوبی؟ آریا گلی خوبه ؟ مهد راحت میره ؟ سهند و سپهر که با داد و گریه اصلا دلم طاقت نداره آرزو چی کار کنم ؟
مامان طلا
12 تیر 93 17:55
آخی جوووونم آریا